روحیه ادارهکنندگان رسمی هم فشل و سرگرم انجام روتین کارهاست. باری به هر جهت! خواهش میکنم باز از حاج قاسم سردار مردم و از مجاهدت بزرگ و نقش بیسرو صدای سپاه عزتمند در ایستادگی برابر سلطه شیطانی قدرتهای جهانی خرج نکنید. شببه مردم تازه بدوران رسیدهای نباشیم که عضو پولداری در خانواده دارند و مدام در هر لحظه برای افاده و تنبلی و بیعملی و فقر و توجیه عدم انجام دادن تکلیف خود پای او را به میان میکشند. مردم سلیمانی و جوانان اهل ایمان سلیمانی و طایفه اهل جهاد کارخود را خوب نه، بلکه عالی بلدند و انجام میدهند، چه پیشا شهادت چه با شهادت و چه پسا شهادت. ما چه میکنیم. امروز همه مسائل با مسئله غزه گره خورده، کار هنر، رسانه، تبلیغ دیپلماسی سیاست خارجی وظایف سینما، نیروی نظامی، کار منطقهای و.. و نهادهای هنری جمهووی اسلامی و ادارهگران و مدیران بخشهای مختلف فرهنگی هم باید کار خود را خوب انجام دهند. اگرنه دچارهمین ناموزونی میشویم که هستیم
ضعف در تولید محتوای مقاومت
ایران مهمترین موتور محرک مقاومت مشهور است و آنگاه در عرصه مثلا تولید موسیقی انقلابی جذاب در مقیاس جهانی برای انقال حس فاخعه و مظلومیت و فاجعه و شجاعت اهل غزه و آگاهی پیرامون درد و مقاومت برابر جنایت و اقتدار آنان دست روی دست گذاشتهایم و ضعیف کار میکنیم. ناموزونی یکی از مهمترین حفرههای پر آسیب جمهوری اسلامی است. ناموزونی یعنی آرمان جمهوری اسلامی ترویج عدم اسراف در مصرف باشد و تبلیغات شهری در خدمت توسعه جامعه مصرفی، این که عدالت شعار اصلی حکمرانی باشد و اصلاح قوه قضاییه را مردم حس نکنند و با هزار مشکل و حتی بند و بست روبرو باشند و احیانا هرازگاهی باند ارتشایی لو برود، یا باشد و لو نرود و مردم اعتمادی به مبارزه با فاسدان در قوای مملکتی نداشته باشند. ناموزونی یعنی در همه جهان نیروی سپاه پاسداران، شکوه دفاع علیوار از حق را زنده کند، اما در میدان فرهنگ و هنر صدای درنیاید و طبل خاموش باشد. صدای طبل همان فریاد هنر است ومنظورم اشاره به نقش سرود و ترانه است.
موسیقی و همدردی با مردم غزه
مصر در سازش با اسراییل در عمل دست جنایت را بازگذاشته، اما یک قطعه موسیقی از این کشور، میلیونها نفر را در جهان، دچار همدردی با غزه میکند. موسیقی مردمی امیر عید، جبران سازش دولتشان را کرده است و خواننده مسیحی لبنانی لالایی حماسی میخواند که طنینش در دنیا موج ایجاد میکند. درباره دو قطعه، مصری و لبنانی، میخواهم سخن بگویم. قطعهای مشروع و قطعهای که به فتوایی نامشروع نیست و بانوی مسیحی جولیا بطروس به دینش گناهی مرتکب نشده و حتی شنیدن این موسیقی انقلابی که مصداق لهو و لعب محسوب نمیشود بنا به نظر صاحبان فتوا برای مسلمانان حرام محسوب نمیشود. البته شاید برای عدهای از مؤمنان جای حرف دارد نه بخاطر کلام و آهنگ بلکه نامشروع برای آن که خواننده بانوییست. البته گفتم آن قطعه خود لهو و لعب به حساب نمیآید. صدا و لحن جولیا بطروس محزون و کلام تراژیک و فاجعهبار است. حتی اگر سروده لهو و لعب نباشد؛ زیرا جدا از تصویر و جدا از عزم حرمت آواز زن در مسیحیت از منظر اسلام آواز جذاب ولو بانویی مسیحی از منظر مراجعی میتواند نامشروع تلقی شود و مضاف بر این جدا از احساسات انسانی بانوی مسیحی، نظام قدرت مدرن از این پدیده به عنوان وسوسهای اسلامزدایانه از یک سو و جنگ نرم فرهنگی و القای فرهنگ مدرن و نفوذ آن در جامعه مسلمانان و هویتزدایی سود میجوید و در ارتباط با وجه انقلابی و عمل مقاومت، ما با تبدبل امر واقعی فاجعهبار به امر نمایش در کنسرتها و سالنهای تماشا و کاری ازجنس سرگرمی بیخطر روبروییم. مخاطبان، مردم اهل رزم و جهاد و ایثار نیستند، اغلب قشر مرفه و مدرنی هستند که اوقات فراغت خود را میگذرانند و از فاجعه، خوراک لذت و سرگرمی و تماشای بیخطر و وقت گذرانی هنری، فراهم آوردهاند.
موسیقی مشروع و نامشروع
آیا این تفسیر پاسخی دارد؟ دارد! نخست آنکه هر هنری نمایش است و صحنه واقعی نیست. مهم آن است که در درجه اول ما را علیه حقیقت بر میانگیزد یا له آن؟ هر دو موسیقی مشروع و نامشروع از منظر فقه نه تنها مدافع اسراییل و جهان مستکبر جنایت کار نیست، بلکه آشکارا سوگ و افشا نظام قدرت ظلمانی است. مبتذل نیست، بلکه بدیع و هنرآفرینانه است. هرچند مخاطبان هر دو اقشار متوسط و بالایی جامعه باشند و به عنوان اوقات فراغت از این خوراک استفاده کنند. درهمین حد باید گفت این آثار مبلغ ظلم نیستند بلکه حداقل از مظلوم حرف میزنند؛ و این تمایزشان با سرود انقلابی تودهگیر و جهانگیر مانند آهنگهای انقلابی فلسطینی و یا سلام فرمانده است که اسلامی/انقلابی است و فراتر از حرف پیشران عمل انقلابی و اسلامی است. نتیجه آن که حتی توجیه آنکه آثار محبوب درباره غزه در فضای مدرن، انقلابی نیستند نمیتواند بهانه سستی ما در تولید آثار جذاب اسلامی/ انقلابی جهانشمول باشد؛ و کمکاری و روحیه بوروکراتیک ما را توجیه نماید.
پس استفاده از هنر منتفی است؟ نه! به هیچوجه. اما هنر انقلابی، هنر برانگیختن و رستاخیز حس و خرد در خدمت مقاومت، میان تودهی مردم است ـنه نمایش سرگرمکننده در کنسرتهای گرانقیمت با مخاطبان ثروتمند غرق جواهرات خیره کننده. آیا سرودهای آهنگران و کویتیپور و. در دفاع مقدس و کارکرد و پیوستگیش را با عمل سلحشورانه و شهادت بیاد دارید و متوجه تمایزش با کنسرت در سالنها هستید
البته قطعهای را از امیر عید هم که مشروع خواندم مشروعیتش با صد، چون و چرا و نقد تا حد نامشروعیت انقلابی میتوان زیر سئوال برد ـ قطعه آهنگی غربی دارد و خواننده گیتار مینوازد و شعر مدرن زیبایی میخواند که بر میگردد به قضیهی غزه و بازی قضیه و غزه درخواندن امیر عید هنرمندانه است. آدم بیاد موسیقی دهه شصت فرانسه هم میافتد نیز کمی شارل آزناوور.. و بس درگیرکننده و مؤثر میخواند. پس ما یک ماجرای کشتار و نسلکشی زنده و جاری در غزه داریم و یک نمایش آواز در کشور پیرامونی و جزیی از جامعه نمایش مدرن در سالنی با زنان ثروتمند و جواهرات درخشان و مردان جتلمن که برای خواننده ترانه جمیل ابراز احساسات مجلل میکنند. این فضا تماشاگران را آماده جهاد میکند؟ یا جانشین روح و حس و حال و هوای عمل مقاومت، در تماشاگر غرق شده در مدرنیسم و حرافی درباره جنایت و مغروق جهان نمایش به بار میآورد؟
این موسیقی انقلابی نیست
بدیهی است دلیل اشاره به تأثیر موسیقی خواننده مصری و لبنانی، در مقیاس جهان، پیشنهادم تقلید از وانموده مدرن نیست بلکه کار مستقل و اصیل انقلابی و ترویج سرود انقلابی با معرفت اسلامی است.
آیا این کنسرتها خود به معنی خفه کردن صدای ضجه واقعی و هول و دهشت جنایت و رنجزدایی وانموده کرد قضیه غزه و بازی بورژوازیی نیست که مخاطبینش هم همانها هستند؟ نه نیست؟ مصریهای ناصر روزی هم دوش فلسطینیها میجنگیدند و اکنون برایشان در مجالس شکوهمند ترانههای شکوهمند میخوانند! میبینید با زاویه دیدی انقلابی خود کنسرت مرد هم چندان مشروعیت ندارد و وانمودهای است و جانشین واقعیتی فاجعه و درد و جسد زندهزدایی شده، وانموده و نمایشی برای غزهزدایی میدان نبرد و بدل کردنش به نمایش و پایان نبرد و کفزدنهای حضار شیک در تاریکی. این هنر زیبا و تأثیرگذار انقلابی نیست. کاتارسیس و تخلیهگر شاید باشد، اما انقلابی نیست.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: